آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

آتشین

بدون عنوان

این عکسها رو هم دو روز پیش از داخل شهرکی که هستیم از پرنسسم گرفتم حتما به ادامه مطلب سر بزنید:   آدرینا جون در آغوش گرم مامانش       ...
6 تير 1392

بدون عنوان

دیروز داشتم با یکی از دوستام تلفنی صحبت میکردم آدرینا هم گذاشته بودم داخل تابش بعد از چند دقیقه دیدم که عزیز دلم تو تابش خوابش برده منم ازش یه چند تایی عکس گرفتم تا ببینید که چقدر ناز خوابیده بقیه را در ادامه مطلب ببینید: مامان فدای اون خوابیدنت بشه عشق مامان بعدشم رفتم روی تخت خواباندمش تا راحت بخوابه ...
5 تير 1392

بدون عنوان

این عکسها رو  قبل از عروسی که در پیش داشتیم از پرنسسم گرفتم البته این عکسها رو جهرم که بودیم از خونه عمه خودم از آدرینا جونم گرفتم ناهار که خوردیم حرکت کردیم به طرف شیراز آخه عروسی شیراز بود فعلا بقیه عکسها رو که جهرم بودیم ببینید داخل این عکس آدرینا جون با امیر محمد هست خانم خوشکلم داره هلو میخوره   فدای دختر نازم بشم خانم خوشکلم اینجا در حال نان خوردنه آدرینا جون دیوانه واررررررررررررررررررر دوستت دارم عزیز دلم اینم آدرینا جون با آقا ماهان   ...
5 تير 1392

بدون عنوان

شیراز که بودیم یه سر هم به حافظیه زدیم مامانی چی شده مگه بابا جون شاخ در اورده که اینقدر تعجب کردی   آدرینا جون یاد گرفته که هر چیزی رو بخواد بهش اشاره کنه و بگه اده اده مامان قربونه اون اده اده گفتنت بشه قشنگم هر وقت هم میخواد خودش رو حسابی برامون لوس کنه میاد و حسابی بوس بارونمون میکنه   من عاشقه این عکس دخترم هستم   جاتون سبز بعدشم رفتیم داخل همون حافظیه نشستیم وسه نفری  بستنی خوردیم خیلی خوشمزه بود آدر...
5 تير 1392

بدون عنوان

چند روزی اینترنت خونمون قطع بود نشد که بقیه عکسهای سفر شیراز رو براتون بذارم امشب تازه اینترنت وصل شده که الان بقیه عکسهای پرنسس نازم رو میذارم تو وبش تا ببینید
5 تير 1392

بدون عنوان

شیراز که بودیم یه سر هم رفتیم دروازه قرآن ادامه مطلب فراموش نشه:     آدرینا خانم با مامان جونش آدرینا جون عاشقه آب بازی کردنه خونه هم که هستیم همش داخل حمام هست و مشغول آب بازی خیلی حمام کردن رو دوست داره اینجا هم یه چیزی پیدا کرده بود و داشت میخوردش ای شکمووووووووووووو اینجا داشت تلاش میکرد که دستش رو بزنه داخل آب   ...
2 تير 1392

بدون عنوان

این عکس ها هم شیراز خونه عمه جون آدرینا که بودیم گرفتم اونجا که بودیم همش با پسر عمه اش کامران جون بازی میکرد لطفا بقیه رو در ادامه مطلب ببینید:       اینم آرمان جون پسر بزرگ عمه آدرینا خانم آدرینا جون در آغوش بابا میثم جونش ببینید به دستهای دخترم لاک زدم مامان فدای اون دستهای نازت بشه اینم عکس از دستهای لاک زده دخترم ادرینا خانم با پسر کوچیکه عمه جونش آدرینا جون توی این سفر 2 چیز رو حسابی یاد گرفته یکی اینکه وقتی میگم زبونت رو بیرون بیار ویکی هم وقتی بهش میگم مامان رو ببوس خلاصه وقتی هم میخواد خودش رو لوس ک...
2 تير 1392

بدون عنوان

شیراز خونه بابا بزرگ ادرینا جون که بودیم شیطون خانم همش میرفت سراغ سبد میوه های پلاستیکی     ...
2 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آتشین می باشد